طلیعه سال شصت و یک هجرى نه تنها براى مسلمین بلکه براى همه احرار و آزادگان عالم طلیعه مه آلود و غم انگیزى است. سالى که با بزرگترین حادثه تاریخ بشرى آغاز و دفترى که با تاریکترین صفحات باز مىشود.
طلیعهاى که آفتاب دین و حقانیت مسلمین طلوع کرد و چهره کریه کرکسهاى آدم نما را نمایان ساخت.
صحنه عجیب و حادثه عظیمى که تا بشریت در این عرصه خاکى حیات دارد آن را فراموش نخواهد کرد و تاریخ بشرى هرگز آن را از خاطرهها محو نخواهد نمود. حادثهاى که گستره آن در قلمرو افکار مسلمین محدود نبوده بلکه قرنهاست که افکار آزادگان عالم و متفکران ادیان دیگر را به خود معطوف ساخته است.
گمان نمىرود که از زمان وقوع حادثه در سال شصت و یک هجرى تا
به امروز، سروش غیبى امداد نکرده و عظمت آن را به گوش مُلکیان و مَلکوتیان عالم هستى نرسانده باشد.
آرى عاشورا روزى آشنا براى همه فطرتهاى پاک بشرى است و قلبى نیست که با آن صمیمى نباشد.
اگر چه دهمین روز همه ماههاى سال نزد اعراب مسمى به عاشوراست و لیکن تداعى اذهان به عاشوراى محرم معقود و محصور است. هر چند که شاید گفتار وقایع نگاران و حدیث مورخان بتواند واقعه آن روز را ترسیم و تصویر نماید ولى آنچه که مسلّم است این است که عظمت وقوع حادثه در صفحات تنگ تاریخ نمىگنجد. آنچه را که راویان روایت نمودهاند شمهاى از آن است نه شمول آن.
آنان که در اطراف صحنه عاشورایى کربلا حضور داشتهاند علاوه بر بیان نزاع و درگیرى بین حق و باطل، نکات ظریف و دقیقى را حدیث کردهاند که ما در این مقال در مقام بیان آن نکات نیستیم.
آنچه که در صدد تبیین آن هستیم یک نکته از هزار نکتهاى است که به تواتر رسیده و از ظرائف برجسته ظهر عاشوراست. عمل و سیرهاى که چون سایر سیر امام معصوم(علیه السلام) بر جبین عاشورایان تلألؤ مىکند و تا روز قیامت از افتخارات لشکر حق بوده و پیروان و یاران واقعى آن امام همام از آن عمل و سیره پیشواى خود بر عالمیان مباهات مىورزند. و آن هم صلاة ظهر عاشوراى فرزند پاک زهراست. نمازى که هم فریضه ظهر بود و هم نماز شهادت، هم نماز عشق بود و هم نماز طهارت.
راستى قیام براى نماز در آن حساسترین لحظات مصاف به چه معناست. چرا امام در ظهر عاشورا با اینکه از هر سو هدف تیرهاى دشمن بود به دو یار خود زهیر بن قین بجلى و سعید بن عبد الله حنفى فرمود شما مانع تیرهاى دشمن گردید تا من نماز را به پا دارم. آیا مگر در آن موقع اضطرار، امام معذور نبود؟
آیا اگر امام نماز را در اوّل وقتش اقامه نمىکردند و شربت شهادت مىنوشیدند مأجور نبود؟
و آیا خداوند در قیامت با آن همه ایثارش از ترک فریضه ظهر عاشورا از او سئوال و درخواست مىکردند؟
و آیا آن همه اخلاص و ایثار امام جایگرین دو رکعت نماز ظهر عاشوراى او نمىشد؟.
و آیا نماز در اول وقتش واجب است که امام مىبایست در لحظات اولیه آن نماز را اقامه کند؟
پاسخ تمام سئوالات مزبور این است که اگر امام آن نماز ظهر را هم نمىخواند همان جایگاه و مقام را نزد بارگاه الهى دارا بود ولى آنچه که موجب شد امام نماز ظهر را در آن حساسترین و بحرانىترین لحظات حیاتش بخوانند چیزى دیگرى بود و انگیزهاى که آن عمل را باعث گردید محور قیام او را شکل مىداد و آن دو انگیزه مهم بوده است که اگر این دو عامل درک نگردد به نظر مىرسد که پیام عاشورا بصورت کامل درک نشده است. آن دو عنصر عبارتند از:
الف ـ روح عبودیت و تسلیم پذیرى امام(علیه السلام) در مقابل معبود خویش.
ب ـ توجه دادن و اهمیت به نماز و نقش و سازندگى آن.
ѕσкσтє7 |