با توجه به درخواست های متعدد دوستان مبنی بر در اختیار قرار دادن مناجات زیبایی که بر روی وبلاگ قرار داره این مناجات زیبا رو برای دانلود آماده کردیم التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج کاش صاحب برسد بنده به زنجیر کند هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی چشم بر در بُود و دلبر او دیر کند کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد با نگاهش به دل غمزده تأثیر کند االهم کن لولیک الحجت بن الحسن |(عج) بهار آمد و اما تو نیامدی بهار دلهای زمستانی ما، نیامدی! سال 89 با تمام ادعاهاش رفیق نیمه راه از اب در اومد . . . امیدوارم سال 90 مثل اجدادش نا رفیق نباشه و با ظهور اقا رفاقت خودش رو ابدی کنه . . . سال نو مبارک ..:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.. ... اللهم عجل لولیک الفرج ... غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی نگو چه کرده ام، آقا چرا نمی آید ..:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.. خدایا عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار. خدایا به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن. خدایا رشد عقلی و عملی، مرا از فضیلت ِ تعصب ، احساس و اشراق محروم نسازد. خدایا خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم. خدایا مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم. خدایا مرا همواره آگاه و هوشیار دار، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم. خدایا به من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای ستیز مصونم دار تا در خلوت عُزلت نپوسم . خدایا به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، خوبی بی نمود، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، ودوست داشتن بی آنکه دوست بدارند، روزی کن. خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم. خدایا این کلام مقدسی را که به روسو الهام کرده ای هرگز از یاد من مبر که :«من دشمن تو و عقاید تو هستم، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم». خدایا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن روئین تن کن. خدایا به هر که دوست می داری بیاموز که : عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر. خدایا چگونه زیستن را تو به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم دانست. خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند، نه از آنان که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار می کنند. دکتر علی شریعتی
شــــام غـریبان دل شــمع وجودم بسـوخت
لب تشنه اگر آب نبیند سخت است
این جوانان همه را در ره خود پیر کند
کاش از روی ترحم گذرد بر دل من
خود بسازد دل ویرانه و تعمیر کند
کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود
که ز گرمی لبش مسأله تغییر کند
چند سالی است که از هجر رخش می گِرییم
کاش با نیمه نگه از همه تقدیر کند
کاش با آن قلم عشق شبی نام مرا
در میان صُحُف فاطمه تحریر کند
کاش روزی بزند تکیه به دیوار حرم
با همان لحن علی نغمه تکبیر کند
کاش جز مجلس او جای دگر پا ننهم
تا فقط مجلس او جان مرا سیر کند
غروب، اینهمه غربت، چرا نمیآیی؟
زمین به دور سرم چرخ میزند، پس کی
تمام میشود این روزهای یلدایی؟
کجاست جاذبهات آفتابِ من؟ خسته است
شهابِ کوچکت از این مدارپیمایی
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟
کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟
تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم
غروب جمعه رسیده است و باز... تنهایی
پانتهآ صفایی بروجنی
که عهد ما به وفا یک نفس نمی پاید
به چشم او به کدام آبرو نگاه کنیم
گره زدیم به هر مشکلی که بگشاید
هنوز وقت مناسب نگشته، یاری نیست
هنوز وقت خزان است در زمین شاید
اسیر نفس گنه کار خویشتن ماندیم
چه می کنیم اگر، جرم ما نبخشاید
گناه ماست که راه ظهور می بندد
دعا کنیم بمیریم اگر نمی آید!!
شـــیره جانم گرفت هست مرا هـم فروخت
یـاد تـو پـروانه شــــد بر دل پر اشـک من
آتـش دل شــــعله زد بـال خـیالت بسـوخت
ز آن پـس اگر یـاد تـو خــــاطر خود آورم
شادی و غم را زدل یکسره با هم فروخت
من نـه گـدایم نـه شـاه بی سر و بی پا منم
شـاه دلـش شـاد و غـم قلب گدا را بسوخت
گـر کـه گـدا نـیـســـتم شــاه تو هستی مدام
کاش بگویی چه سـان شاه گدا را فروخت
غـصـه نـدارم دگـر غـصــه بـرای تو بود
شــاد نباشـد دلـم غـصه و غم هم بسوخت
کـی شــــــود آخـر شـــــها نوبت روز دلم
روز و شـبش شاه تو دل هم ماتم فروخت
مـن چـه کــنم تـا کـه تـو یـاد گـدایت کنی
یاد تو شام و سحر شمع وجودم بسـوخت
نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان
نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
مگر مرا ز درگهت خدا نکرده رانده ای
خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا
نشسته ام به راه تو به عشق یک نگاه تو
تو ای همای رحمت ای جهان به زیر سایه ات
نگر به خیل سائلان به سامرا و جمکران
ѕσкσтє7 |