هر کی مرد عمله بخونه شب اول: چهاررکعت در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه توحید شب دوم: چهار رکعت در هر رکعت بعد از حمد بیست مرتبه سوره قدر شب سوم: ده رکعت در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه توحید شب چهارم: چهار رکعت در هر رکعت بعد از حمد بیست مرتبه سوره قدر شب پنجم: دو رکعت ودر هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه توحید وبعد از سلام صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و ال محمد» شب ششم: چهار رکعت و در هر رکعت بعد از حمد سوره ملک شب هفتم: چهار رکعت در هر رکعت بعد از حمد سیزده مرتبه سوره قدر شب هشتم: دو رکعت و در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید و بعد از سلام هزار مرتبه «سبحان الله» شب نهم: شش رکعت میان نماز مغرب و عشاء در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه ایت الکرسی و بعد از سلام پنجاه مرتبه «اللهم صل علی محمد و ال محمد» شب دهم: بیست رکعت و در هر رکعت بعد از حمد سی مرتبه توحید هر کی مرد عمله بخونه شب یازدهم: دو رکعت و در هر رکعت بعد از حمد بیست مرتبه سوره کوثر شب دوازدهم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از سوره ی حمد سی مرتبه سوره قدر شب سیزدهم: چهار رکعت و در هر رکعت بعد از حمد بیست و پنج مرتبه توحید شب چهاردهم: شش رکعت و در هر رکعت بعد از حمد سی مرتبه سوره زلزال شب پانزدهم: چهار رکعت در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد پنجاه مرتبه توحید شب شانزدهم: دوازده رکعت و در هر رکعت بعد از حمد دوازده مرتبه سوره تکاثر شب هفدهم: دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد هر سوره که می خواهد و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه توحید وبعد از سلام صد مرتبه «لااله الا الله» شب هجدهم: چهار رکعت و در هر رکعت بعد از حمد بیست و پنج مرتبه سوره کوثر شب نوزدهم: پنجاه رکعت با حمد و پنجاو مرتبه سوره زلزال و« گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک مرتبه سوره زلزال بخواند زیرا که مشکل است در یک شب دو هزار و پانصد مرتبه زلزال خواندن» شب بیستم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که میسر شود هر کی مرد عمل بخونه شب بیست و یکم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که میسر شود شب بیست و دوم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که میسر شود شب بیست و سوم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که میسر شود شب بیست و چهارم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که میسر شود شب بیست و پنجم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید شب بیست و ششم: هشت رکعت و در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید شب بیست و هفتم: چهار رکعت و در هر رکعت بعد از حمد سوره ملک اگر نتوانست بیست و پنج مرتبه توحید شب بیست و هشتم: شش رکعت و در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه آیت الکرسی و صد مرتبه توحید و صد مرتبه کوثر و بعد از نماز صلوات بر محمد وال محمد(ص) شب بیست و نهم: دو رکعت و در هر رکعت بعد از حمد بیست مرتبه توحید شب سی ام: دوازده رکعت و در هر رکعت بعد از حمد بیست مرتبه توحید و بعد از فارغ شدن از نماز صد مرتبه صلوات بر محمد و ال محمد(ص) به نام او که یادش آرامی بخش دلهاست.... سلام دوستان بزرگوار از این که گوشه چشمی به وبلاگ ما کرده اید خیلی ممنون خوشحال می شیم که ماه ضیافت رو هم با ما تجربه کنید ماه ضیافت اللهی www.maheziafat.blogfa.com به نظرم خیلی حیفه که از دستش بدید یا علی اى عفو تو شامل گناهان کوى تو پناه بى پناهان بر خسته دلان شفاى دردى محروم نکرده دردمندى باز است درت بر آزمندان اى عشق دل نیازمندان جز تو که نظر به حال ما کرد یا گوش بر این مقال ما کرد بخشنده هر گناهى اى دوست بر گم شدگان پناهى اى دوست اى راز دل شکسته من اى مرهم قلب خسته من اى مونس من انیس جانم اى یار و رفیق در نهانم اى راه مرا چراغ روشن آب و گل من زتست گلشن امید منى به هر دو عالم دورم منما زخویش یک دم بنگر ز گنه چه تیره روزم چون شمع به درگهت بسوزم باشد که نظر کنى به حالم بخشى به عنایتت کمالم یادى زغریب بى نوا کن از لطف, تو درد من دوا کن مسکین به در تو دردمند است دل خسته و زار و مستمند است(3) ما, آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم و تو, چه مى دانى ((شب قدر))چیست؟ شب قدر, از هزارماه بهتر است, فرشتگان و ((روح)) در آن شب به اذن پروردگار خود, براى تقدیر هر کارى نازل مى شوند, آن شب انباشته از سلامت و برکت و رحمت, تا طلوع صبح است. درباره سوره قدر, شب قدر, معناى قدر, تعیین شب قدر, تکالیف شب قدر و شیوه هاى بهره جویى از این شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان, مطالب قابل اهمیتى وجود دارد, که ما خلاصه آن را مورد مطالعه قرار مى دهیم. ثواب قرائت امام باقر(ع) فرموده است: هر کس سوره ((انا انزلناه)) را با صداى بلند بخواند, مثل کسى خواهد بود که شمشیر به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد مى کند و هر کس آن را پنهان و آهسته بخواند, مانند کسى است که در راه خدا, به خون خود غلتیده است.(4) معناى ((شب قدر)) چرا این شب, ((شب قدر))نامیده شده, در آن چه اسرارى نهفته و چه وقایع و حوادثى در آن رخ داده و رخ مى دهد؟ مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(علیهم السلام), درباره نام گذارى این شب به ((شب قدر))مطالب و دلایل زیادى آورده اند, که مهم ترین و مناسب ترین آن ها بدین شرح است: 1ـ شب قدر, یعنى شب بزرگ و با عظمت, زیرا در قرآن کریم((قدر))به معناى منزلت وبزرگى خداوند عالم آمده هم چنان که در این آیه مى خوانیم: ((ما قدروا الله حق قدره))(5) آنان عظمت خداوند را نشناختند. و ((حبیش)) در کتاب ((وجوه القرآن)) لیله القدر را به لیله العظمه معنا کرده(6) رمز این بزرگى هم در خود سوره((قدر))بیان گردیده است آن جا که مى فرماید: شب قدر, از هزار ماه بهتر است. 2 ـ شب با ارزش و پر قیمت, جهت دیگرى براى معناى ((قدر)) مى تواند باشد, زیرا از یک سو در همین سوره مى خوانیم: ((عبادت)) در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوییم: ((قدر جوانى, ((قدر))سلامت ونعمتى را که در اختیار دارى, بدان)). داد حق عمرى که هر روزى از آن کس نداند قدر آن را در جهان آن که غافل بود از کشت و بهار او چه داند قیمت این روزگار؟ قیمت هر کاله مى دانى که چیست قیمت خود را ندانى ابلهى است! 3 ـ ((قدر)) به معناى ((سختى معیشت)) نیز آمده, در قرآن کریم مى خوانیم: ((ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله))(7) هر کس گرفتار تنگى روزى و تنگدستى در زندگى شود مقدارى از آنچه را خداوند به او عطا کرده, در راه خدا انفاق نماید. 4 ـ طبق آیات متعدد قرآن کریم, ((قدر))به معناى اندازه گیرى, تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیه اى مى خوانیم: ما قرآن را در شب مبارکى نازل کردیم, و ما همواره بیم دهنده بوده ایم; و در آن شب: ((فیها یفرق کل إمر حکیم))(8) هر کارى, بر طبق حکمت خداوند, تعیین و تنظیم مى گردد.)) راغب اصفهانى, مى نویسد: ((لیله القدر اى لیله قیضها لامور مخصوصه))(9) شب قدر, یعنى شبى که خداوند براى تنظیم و تعیین امور مخصوصى, آن را آماده و مقرر فرموده است. طبق روایات فراوانى که وارد شده, در شب قدر, سرنوشت افراد براى سال آینده, مانند: رزق و روزى, مرگ و میر(10), خوشى و ناخوشى, و امور و حوادث دیگر زندگى, بر اساس استعدادها و لیاقت ها, رقم مى خورد, و این تقدیر و تنظیم حکیمانه هم, در انسان هیچ گونه ((اجبار)) و ((سلب اختیارى)) به وجود نمىآورد. این که فردا این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است اى صنم و آن پشیمانى که خوردى از بدى ز اختیار خویش گشتى مهتدى درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در ((شب قدر))براى سال آتى آنان, امام صادق(ع)فرموده است: ((التقدیر فى لیله القدر تسعه عشر, والابرام فى لیله احدى و عشرین, والامضإ فى لیله ثلاث و عشرین))(11) تقدیر امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم, تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاى آن در شب بیست و سوم صورت مى گیرد. آرى, به خاطر اهمیت شب قدر, ارزش و عظمت آن, نزول فرشتگان بى شمار آسمانى به زمین و سرنوشت سازى این شب الاهى ده ها روایت در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت وارد شده است. در بیان پیامبر گرامى اسلام(ص) هم مى خوانیم: ((من قام لیله القدر ایمانا و احتسابا, غفر له ما تقدم من ذنبه))(12) هر کس در ((شب قدر))از روى ایمان و اخلاص, به قیام و عبادت ایستد, گناهان گذشته او, بخشیده و آمرزیده مى شود. کى فرستادى دمى بر آسمان نیکیى کز پى نیامد مثل آن ؟ گر مراقب باشى و بیدار تو بینى هر دم پاسخ کردار تو چون شمارى جرم خود را و خطا بحر بخشایش درآید درعطا کدام شب است؟ شب قدرى که قرآن کریم, آن را ((بهتر از هزار ماه)) معرفى مى کند حدود یک صد حدیث, در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت, درباره عظمت آن واردشده, چه شبى مى باشد؟ مجموع مطالبى که از قرآن کریم و احادیث شیعه و اهل سنت, در مورد تعیین ((شب قدر)) به دست مىآید را در موارد زیر مى توان خلاصه نمود: 1 ـ در این که ((شب قدر)) در ماه مبارک رمضان قرار دارد, هیچ گونه تردیدى نمى توان به خود راه داد, چون از یک سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده.(13) و از سوى دیگر در سوره((قدر))هم آمده: آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم; و این که ((شب قدر))در ماه مبارک رمضان قرار دارد, مورد اتفاق روایات و مفسرین قرآن است. 2 ـ ((شب قدر)), در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد, روایات فراوان و نظریه هاى مفسران شیعه و اهل سنت, آن را حتمى مى شمارد.(14) پس در این مورد هم تردیدى نیست. ((عایشه)) روایت مى کند: تلاش و کوششى را که مى دیدم رسول خدا(ص), در دهه آخر ماه مبارک رمضان انجام مى داد, در اوقات دیگر انجام نمى داد.(15) حق شب قدر است در شبها نهان تا کند جان هر شبى را امتحان نه همه شبها بود قدر اى جوان نه همه شب ها بود خالى از آن 3 ـ طبق روایات فراوانى که در منابع شیعى آمده, شب هاى نوزدهم, بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان ((شبهاى قدر))معرفى شده اند,(16) اما امام باقر(ع) دایره آن را محدودتر نموده, و در پاسخ ((عبدالواحد بن مختار انصارى)) که خواستار تعیین یکى از آن شب ها از سوى امام(ع) بود, فرموده اند: ما علیک إن تعمل فى لیلتین, هى احدیهما.(17) ایرادى ندارد هر دو شب را به عبادت و شب زنده دارى مشغول باش, زیرا ((شب قدر))یکى از این دو شب مى باشد. 4 ـ در میان شب بیست و یکم و شب بیست و سومـ در عین حالى که خدا و رسول(ص) و امامان(علیهم السلام), براى زنده نگهداشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان, سعى در مخفى داشتن ((شب قدر)) داشته اند ـ آن طور که از تعدادى از احادیث استفاده مى شود, احتمال ((شب قدر)) بودن شب بیست و سوم را مى توان تقویت نمود و معتبرتر دانست. زیرا در چند روایت آمده: رسول خدا(ص) به عبادت و شب زنده دارى دهه آخر ماه مبارک رمضان سفارش مى کرد, امام على(ع) مى فرماید: ((شب بیست و سوم)), در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود, رسول خدا(ع), ما را به نماز وا مى داشت, و با وجود این که صورت و بینى آن حضرت, گل آلود شده بود, دست از عبادت و شب زنده دارى نمى کشید.(18) امشب شب بخشایش و انعام و عطاست امشب شب آن است که همراز خداست امام باقر(ص) هم فرموده است: ((عبدالله بن انیس انصارى)), که در ((جهینه)) زندگى مى کرد و با مدینه فاصله داشت, به حضور رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: من شتر و گوسفند و چوپانهایى دارم, و نمى توانم زیاد در شهر بمانم, اما دوست مى دارم, یکى از شبهاى ماه رمضان را برایم تعیین کنى, تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم. رسول خدا(ص) او را نزدیک خویش کشید, و در گوش او چیزى گفت, آن مرد هم شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان, در مدینه حضور یافت, به عبادت و شب زنده دارى پرداخت, و صبح به محل و سراغ کار خود بازگشت.(19) همچنین در روایت مى خوانیم: رسول خدا(ص) شب بیست و سوم, به صورت افراد آب مى پاشید تا آنها را خواب نگیرد چنانکه حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضاى خانواده را وادار مى کرد, روز بخوابند, شب کم غذا بخورند تا بتوانند شب بیست و سوم را بیدار بمانند, و مى فرمود: انسان محروم کسى است, که از خیر و فضیلت این شب محروم بماند. (20) اى دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب هنگام تضرع و نیاز است مخسب بیدارى ما چراغ عالم باشد یک شب تو چراغ را نگه دار مخسب بارى, اگر چه با توجه به شواهد حدیثى و تاریخى, احتمال ((شب قدر))بودن بیست و سوم ماه مبارک رمضان را تایید کردیم, اما همان طور که دربالا هم اشاره شد, پیغمبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام), عنایت داشتند, که ((شب قدر)) براى افراد مخفى بماند, تا آنان با اطاعت و عبادت در چند شب, براى درک ((شب قدر))و معارف و معنویات آن, تلاش و جستجوى بیش ترى داشته باشند. به روایت ((ابن ابى الحدید)) وقتى درباره تعیین ((شب قدر))از امیر مومنان(ع) سوال مى شود, آن حضرت از مشخص کردن, طفره مى رود و مى فرماید: ((لیس إشک إن الله انما یسترها عنکم نظرا لکم, لا نکم لو إعلمکموها, عملتم فیها و ترکتم غیرها, وإرجو إن لا تخطئکم ان شإ الله))(21) در این جهت تردید ندارم, که خداوند جهت مخفى داشتن ((شب قدر)) به شما نظر و عنایت دارد, زیرا اگر آن را براى شما اعلام داشته بود, در همان شب به عمل عبادت مى پرداختید و عبادت در شب هاى دیگر را ترک مى نمودید, ومن هم به خواست خداوند (در مورد بهره بردارى شما از شب هاى دیگر) امیدوارم شما را محروم نگردانم. تکالیف ((شب قدر)) دلا مى جوش همچون موج دریا که دریا گر بیارامد بگندد براى عبادت و درک فضیلت و فیض شب قدر, عموما به مسجدها مى رویم, اما براى این که با انجام اعمال جنبى ـ که خود نیز اعمال پر فضیلتى است ـ خویشتن را براى درک عظمت و فضایل عمیق ((شب قدر))آماده تر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانى شویم و بافرشتگان پاک آسمانى هم نوا گردیم و موجى در دریاى روح خود ایجاد کنیم, موج هاى تیز دریاهاى روح هست صد چندان که بد طوفان نوح! پیشوایان والامقام اسلام, ما را به انجام تکالیف زیر دعوت نموده اند. 1 ـ غسل شب قدر غسل, از یک سو عبادت است, چون مى بایست به ((نیت تقرب و اطاعت خداوند)) انجام شود, و از سوى دیگر نظافت و بهداشت مى باشد, چون با شست وشوى بدن, هر مومنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم مى گرداند. امام صادق(ع) فرموده است:((هرکس براى شب هاى هفدهم,نوزدهم,بیست و یکم و بیست سوم ماه مبارک رمضان, که امید ((شب قدر))بودن آنها مى رود, غسل انجام دهد, از گناهان پاک مى گردد, و مانند روزى مى شود که از مادر متولد گردیده است)).(22) 2 ـ احیا و ((شب زنده دارى)) همان طور که در سیره پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مطالعه کردیم, احیا, بیدار بودن و ((شب هاىقدر))را باعبادت سپرى نمودن, از تکالیف دیگر در این شب ها مى باشد. بارى, شب زنده دارى با عبادت و دعا, وظیفه اى براى همه شب هاى((قدر))است, اما امام حسن عسکرى(ع) فرموده: فلا یفوتک احیإ لیله ثلاث و عشرین;(23) اگر نتوانستى در شب هاى دیگر احیا داشته باشى, سعى کن احیا و شب زنده دارى شب بیست و سوم را از دست ندهى. امام باقر(ع) نیز, فرموده است: هر کس ((شب قدر))را احیا بدارد, خداوند مهربان گناهان او را مىآمرزد... .(24) اما نکته بسیار مهمى که درباره ((احیا)) باید مورد توجه باشد, این است که, اولا: شب را تاسفیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم; ثانیا: ((به بیدارى چشم)) قناعت نکنیم, زیرا آنچه داراى اهمیت فوق العاده است, ((بیدارى دل)) و آگاهى و بصیرتى است که انسان را در محضر الهى و قرآن کریم و فرشتگان آسمانى, مودب و منظم و لایق گرداند. اى بسا بیدار چشم و خفته دل خود چه بیند چشم اهل آب و گل؟ زیرا, فرشتگان آسمانى که به زمین نزول مى کند, طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحب الامر(ع) شرف حضور مى یابند,(25) تا علاوه بر سلامت آفرینى در ((شب قدر))یا سلام رسانى به بندگان,(26) پیام ((الله)) را به ((حجه الله (ع))) ابلاغ دارند(27) و طبیعى است اگر ((حجه الله(ع)))از وضع ((عباد الله)) رضایت و خرسندى داشته باشد, وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده ((عباد الله)) از جانب ((الله)), وضع بهتر و سعادتمندانه ترى خواهد بود. 3 ـ قرآن بر سر گرفتن تکلیف دیگر ((شبهاى قدر)), قرآن به سرگرفتن است. مومنان روزه گرفته, در ماه خدا و خانه خدا, کتاب خدا را گشوده, به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار مى دهند. آن ها به محتواى قرآن مى اندیشند, به آغوش آن پناه مى برند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مى نمایند, تا با معارف نورانى آن, همه زوایاى زندگى خویش را نورانى و متعالى گردانند. البته براى آگاهى به خصوصیات کامل این اعمال به کتاب هاى دعا باید مراجعه نمود. (28) امام صادق(ع) هم فرموده است: براى شب هاى((قدر)) قرآن کریم را جلوى خود قرار دهید, آن را بگشایید و بخوانید: ((اللهم انى إسئلک بکتابک المنزل, وما فیه وفیه اسمک الاکبر, وإسمائک الحسنى, وما یخاف ویرجى, إن تجعلنى من عتقائک من النار)).(29) 4 ـ نماز و دعا امام صادق(ع) فرموده است: در هر یک از دو شبهاى قدر صد رکعت نماز مى بایست خوانده شود.(30) آن حضرت, خود نیز این عمل را انجام مى داد, چنانکه از سر شب تا سفیده صبح به دعا و مناجات با خداوند مى پرداخت.(31)از جمله دعاهایى که به خواندن آنها سفارش شده دعاى جوشن کبیر مى باشد.
اگر چه روزه دارى خود عامل شست و شوى بخشى از گناهان مى باشد, اما براى وارد شدن به ماه مبارک رمضان, به خصوص دریافت فیض شب هاى((قدر))اداى دین خالق و خلق هم, لازم خواهد بود, در عین حال, در این شب هاى نورانى, که به بیان امام صادق(ع): ((درهاى رحمت الهى, به روى بندگان گشوده مى گردد.(32) درخواست آمرزش گناهان, توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند, براى رفع گرفتارىها و رسیدن به حاجت هاى مادى و معنوى, کارى ضرورى خواهد بود.
چون خدا خواهد که مان یارى کند میل مان را جانب زارى کند ز ابر گریان شاخه سبز وتر شود زان که شمع از گریه روشن تر شود به هر حال, عظمت و تکالیف شب هاى نورانى و سرنوشت ساز((قدر)) فراوان است, که این مقال را مجال آن نیست, فقط به طور خلاصه مى توان گفت: شب قدر , شب وصل است و آداب و تکالیفى را هم که تاکنون برشمردیم سراسر مى تواند مقدمه وصال محبوب باشد. به نام ارام دل ها ماه رمضونه ،یعنی ماه رحمت، ماه مهر ،ماه بخشش، ماهی که ما چشمامون به اسمونه تا که خدای مهربون ما رو ببخشه،اگه من وتویی که سر سفره ی افطار نشستیم و منتظریم که صدای الله اکبر اذون بشنویم کسایی رو که بهمون بدی کردن هرچند خیلی زیاد،حلال نکنیم و اونا رو نبخشیم چطور از خدای مهربون می خوایم که ما رو ببخشه!!!! پس حالا ازتون به عنوان یک دوست ،به عنوان یک برادر خواهش می کنم تا تموم بدی ها و کینه ها رو دور بریزیم و همدیگرو صادقانه دوست داشته باشیم تا خدا جونمون هم ما رو ببخشه!!! خدایا تورو قسمت می دم به مهربونیت که کسایی رو که کینه ها وبدی ها رو دور ریختن ببخش اللهی ءامین التماس دعا لیلة القدر ماه رمضان تمام روز ها و شبهای آن تمام ساعات و دقایق آن و تمام لحظات آن سرشار از فیض و برکت و درخشش انوار الهی میباشد اما شب قدر جایگاه اختصاصی خود در ماه رمضان را دارا میباشد.عبادت در این شب متبرک بسیار ثواب و اجر عظیم داشته و همان طور که این شب از هزار ماه بهتر است عبادت هم به هزار درجه افضل میباشد و درصد اجابت دعا در این شب بسیار بالا است پس بکوشیم تا این شب را دریابیم و با ذکر خدای متعال و انجام اعمال نیک و دستگیری از تهیدستان و یتیمان و بیوه زنان از خدا بخواهیم که سعادت یافتن این شب را نصیب مان گرداند. قدر دو معنی دارد یکی اندازه کردن وقت و فیصله کردن است یعنی اینکه خداوند(ج) اندازه هر چیز را مشخص کرده و وقت آن را معین میکند احکام نازل میدارد و تقدیر هر چیز را مقرر میدارد . آیت قرآن کریم است: (فیها یفرق کل امر حکیم* امرا من عندنا.«الدخان آیات ۴ و ۵»« در آن شب هر فرمانی بر حسب حکمت صادر میشود. فرمانی از جانب ما.» معنی دیگر قدر عظمت و بزرگی است . یعنی لیلة القدر آن شبی است که در نزد خداوند(ج) بسیار با عظمت و با فضیلت است و برای قدر و عظمت آن این دلیل کافی است که خداوند متعال این نعمت عظیم یعنی قرآن مجید را نازل فرموده است. صدقه فطر بر هر مسلمانی که زندگی متوسط و آرامی داشته باشد ؛ بر زن و مرد و بالغ و نابالغ واجب است و آنکسی که بیشتر از ضروریات اصلی دارائی داشته باشد صدقه فطر بر آن واجب است و برای واجب شدن صدقه فطر ضروری نیست که مثل حکم زکات یک سال بر مال شخص بگذرد بلکه اگر از چند لحظه قبل از طلوع فجر نیز خداوند (ج) کسی را صاحب ثروتی ساخت پس صدقه فطر بر وی واجب میگردد در روایات مختلف است که لیلة القدر در دهه آخر ماه ماه مبارک رمضان است و از جضرت عایشه (رض) روایت است که حضرت محمد(ص) فرمودند:« لیلة القدر را در ده شب آخر ماه مبارک رمضان و در شب های طاق جستجو کنید.»(صحیح البخاری) از حضرت عایشه (رض) روایت است که رسول الله (ص) در دهه اخیر رمضان چنان به ذکر و عبادت توجه خاص میفرمودند که در ایام دیگر نمی فرمودند رسول اکرم (ص) در این شب بیش از پیش به سجده و قیام و ذکر و تسبیح ترغیب نموده فرمودند: « هنگامیکه لیلةالقدر می آید پس جبرئیل امین با جمع کثیری از ملائکه به زمین فرود می آیند و برای آن بنده دعای رحمت و مغفرت میکنند که ایستاده و نشسته به ذکر و یا عبادت خداوند(ج) مشغول میباشد» و همچنین ارشاد فرمودند که: « ای مردم بر شما ماهی آمده است که در آن شبی است که از هزار ماه افضل است . آن کسی که از این شب محروم ماند پس وی از همه امور خیر محروم گردیده است و در این شب کسی از خیر و برکت محروم میگردد که وی واقعا محروم است»(ابن ماجه) در شب قدر هر دعای که انسان به درگاه خدای متعال بکند مورد قبول واقع میشود و بیان حضرت عایشه (رض) است که: من به رسول کریم (ص) گفتم که اگر برایم معلوم گردد که کدام شب لیلة القدر است به من بگوئید که در آن شب چه دعای بکنم؟رسول خدا(ص) فرمودند این دعا را بخوان:« اللهم انک عفو کریم تحب العفو فاعف عنی» یعنی ای بار خدایا ! تو نهایت آمرزنده و بخشنده ای و آمرزش برایت پسندیده است پس خطا های مرا عفو کن.» امیدواریم که خداوند توفیق عنایت فرماید تا از جمله مقربان درگاهش گردیده و با انجام فرائض واجبات و سنن و مستحبات و شب زنده داری در این ماه پر فیض این شب متبرک را هم دریابیم و با دعا و نیایش از خداوند(ج) بخواهیم که گناهان ما را عفو کرده و حاجات ما را بر آورده سازد. و ما توفیقی الا باالله نیازمن مهربانی شما در لحظه ی افطار التماس دعا قررربون همتون التماس دعا از فردا دوباره باید روزه گرفت، فردا ماه رمضونه! ماه رمضون فقط 30 روز نیست، فقط 30 روزی که باید روزه گرفت نیست، ماه رمضون یعنی جنب و جوش مردم وقت افطار، وقتیمه می خوان تند تند به خونه هاشون برسن، ماه رمضون یعنی زولبیا و بامیه البته من فقط با بامیه حال می کنم! ماه رمضون یعنی انتظار و من انتظار رو دوست دارم، انتظار برای صدای اذان موذن زاده، یعنی صدای آسمونی استاد "ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب" ماه رمضون یعنی از 5 دقیقه مونده به اذان چایی رو شیرین کنی تا الله رو گفتن بری بالا! ماه رمضون یعنی تا سحر بیدار موندن های خوابگاه، تا سحر هفت خبیث بازی کردن و پشت دستی زدن و پشت دستی خوردن!ماه رمضون یعنی سفره رنگارنگ افطار... وقتی سر این سفره ها میشینین مارو هم دعا کنید
شب قدر
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ *
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ * .
5 ـ استغفار و توبه
23/ 06/ 86
همهى برادران و خواهران نمازگزار و عزیز را و خودم را توصیه میکنم به رعایت تقواى الهى، که برترین محصول و نتیجهى این ماه مبارک است. ماه مبارک رمضان با همهى برکاتش و همهى زیبائىهاى معنوىاش، بار دیگر فرا رسید. ...
خطبهى اول
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نؤمن به و نستغفره و نصلّى و نسلّم على حبیبه و نجیبه و خیرته فى خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشیر رحمته و نذیر نقمته سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللَّه فى الأرضین.
همهى برادران و خواهران نمازگزار و عزیز را و خودم را توصیه میکنم به رعایت تقواى الهى، که برترین محصول و نتیجهى این ماه مبارک است. ماه مبارک رمضان با همهى برکاتش و همهى زیبائىهاى معنوىاش، بار دیگر فرا رسید. از قبل از شروع ماه مبارک، پیامبر معظم اسلام مردم را آماده میفرمود براى ورود در این عرصهى خطیر و والا و پربرکت؛ «قد اقبل الیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرّحمة». در خطبهى روز جمعهى آخر ماه شعبان، بنا به روایتى اینطور فرمود: خبر داد، توجه داد به مردم که ماه رمضان فرا رسید. اگر بخواهیم در یک جمله ماه رمضان را تعریف کنیم، باید عرض کنیم ماه فرصتها. فرصتهاى فراوانى در این ماه در برابر من و شماست. اگر از این فرصتها بتوانیم درست استفاده کنیم، یک ذخیرهى عظیم و بسیار ارزشمندى در اختیار ما خواهد بود. من دربارهى همین مطلب اندکى توضیح عرض میکنم و خطبهى اول دربارهى همین مسائل مربوط به ماه رمضان و این فرصتهاى بىنظیر است.
در همین خطبهاى که اشاره شد، رسول مکرم فرمودند که «شهر دعیتم فیه الى ضیافة اللَّه»؛ این یک ماهى است که شما در این ماه دعوت شدهاید به میهمانى الهى. خود این جمله در خور تدبر و تأمل است؛ دعوت به میهمانى الهى. اجبار نکردند که همهى افراد از این میهمانى استفاده کنند؛ نه، فریضه قرار دادهاند؛ اما تحت اختیار خود ماست که از این میهمانى استفاده بکنیم یا نکنیم. بعضى هستند که در این میهمانى عظیم اصلاً فرصت این را پیدا نمیکنند که به این دعوتنامه توجه کنند. غفلت آنها، فرورفتگى آنها در کار مادیت و دنیاى مادى به قدرى است که آمدن و رفتن ماه رمضان را نمیفهمند. مثل همین که کسى را براى یک میهمانى بسیار با شکوه و پرخیر و برکتى دعوت کنند و او فرصت نکند؛ غفلت کند از اینکه کارت دعوت را حتّى نگاه کند. اینها که دستشان بکلى خالى میماند. بعضى میفهمند این میهمانى هست، اما به این میهمانى نمیروند. کسانى که خداى متعال به آنها لطف نکرده است و توفیق نداده که با اینکه عذرى ندارند، روزه را نمیگیرند یا از تلاوت قرآن یا از دعاهاى ماه رمضان محروم میمانند، آنها همین افراد هستند. کسانى هستند که وارد این میهمانى نمیشوند، نمىآیند به این میهمانى؛ حساب اینها روشن است. جمع کثیرى از مردم مسلمان - امثال ما - وارد این میهمانى میشویم، اما بهرهى ما از این میهمانى به یک اندازه نیست؛ بعضىها بیشترین بهره را از این فرصت میبرند.
ریاضتى که در میهمانى این ماه وجود دارد - که ریاضت روزه و گرسنگى کشیدن است - شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهى است. برکاتى که روزه براى انسان دارد، به قدرى این برکات از لحاظ معنوى و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضى میگیرند؛ پس اینها وارد ضیافت شدهاند و بهرهى از این ضیافت را هم گرفتهاند. لیکن علاوهى بر روزه گرفتن - که ریاضت معنوىِ این ماه مبارک است - اینها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلى تأمین میکنند؛ تلاوت قرآن با تدبر. با حالت روزهدارى یا حالت نورانیتِ ناشى از روزهدارى، در شبها و نیمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگرى و معناى دیگرى دارد. چیزى که انسان در چنین تلاوتى از قرآن فرا میگیرد، در حال متعارف و معمول نمیتواند به چنین تلاوتى دسترسى پیدا کند؛ آنها از این هم بهره میبرند. علاوهى بر اینها، از مکالمهى با خداى متعال و مخاطبهى با خدا، راز و نیاز کردن، دل خود را و اسرار درون خود را براى خدا به زبان آوردن هم بهرهبردارى میکنند؛ یعنى همین دعاها. این دعاى ابىحمزهى ثمالى، این دعاهاى روزها، این دعاهاى شبها و سحرها، اینها حرف زدن با خداست، خواستن از خداست، نزدیک کردن دل به ساحت حریم عزت الهى است؛ از این هم بهره میبرند. بنابراین در این میهمانى، از همهى دستاوردهاى آن بهره میبرند.
از اینها مقدمتر، شاید به جهتى بالاتر از اینها، ترک گناهان است؛ در این ماه گناه هم نمیکنند. در همان روایت خطبهى پیامبر اعظم، امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) سؤال میکند از پیغمبر که در این ماه کدام عمل بافضیلتتر است. در جواب میفرمایند: «الورع عن محارم اللَّه». اجتناب از گناهان و از محارم الهى، بر کارهاى اثباتى و ایجابى مقدم است؛ جلوگیرى از آلودگى و زنگار روح و دل است. این افراد از گناه هم اجتناب میکنند. پس هم روزهدارى است، هم تلاوت است، هم دعا و ذکر است، هم دورى از گناهان است. این مجموعه، انسان را از لحاظ اخلاق و رفتار هم به آن چیزى که مورد نظر اسلام است، نزدیک میکند. وقتى این مجموعه کار انجام گرفت، دل انسان از کینهها خالى میشود؛ روح ایثار و فداکارى در انسان زنده میشود؛ کمک به محرومان و مستمندان براى انسان آسان میشود؛ گذشت به نفع دیگران و به زیان خود در امور مادى براى انسان روان میشود. لذا مىبینید در ماه رمضان جرم و جنایت کم میشود، کار خیر زیاد مىشود، محبت بین افراد جامعه بیش از اوقات دیگر میشود؛ که اینها به برکت همین ضیافت الهى است.
بعضى اینطور از ماه رمضان بهرهى کامل میبرند، بعضى هم نه؛ از یک چیزى بهرهمند میشوند، از چیز دیگرى خود را محروم نگه میدارند. باید تلاش مسلمان در این ماه این باشد که حداکثر بهره را از این ضیافت الهى بگیرد و دست پیدا کند به رحمت و مغفرت الهى، که من تأکید کنم بر روى استغفار؛ استغفار از گناهان، استغفار از خطاها، استغفار از لغزشها؛ چه گناهان کوچک، چه گناهان بزرگ. این خیلى مهم است که در این ماه، ما خودمان را، دلمان را از زنگارها پاک کنیم؛ خودمان را از آلودگىها مصفا کنیم، شستشو بدهیم؛ و این با استغفار امکانپذیر است. لذا در روایات متعددى دارد که بهترین دعاها یا در رأس دعاها، استغفار است؛ طلب مغفرت از پروردگار. براى همه هم استغفار هست. پیغمبر اکرم هم - آن انسان والا - استغفار میکرد. حالا استغفار امثال ما از نوعى از گناهان است؛ این گناهان متعارف و معمولى و گرایشهاى حیوانى در وجود ما و همین گناهانِ به تعبیرى میگوئیم گناهان چاروادارى؛ گناههاى آشکار و واضح. بعضىها استغفارشان از چنین گناهانى نیست؛ از ترک اولى است. بعضى ترک اولى هم نمیکنند؛ اما استغفار میکنند، که این استغفار از قصور ذاتى و طبیعى انسانِ ممکن در قبال عظمت ذات مقدس پروردگار است؛ استغفار از عدم معرفت کامل، که این مال اولیاء و مال بزرگان است.
ما باید از گناهانمان استغفار کنیم. فایدهى بزرگ استغفار این است که ما را از غفلت نسبت به خود خارج میکند. ما گاهى در مورد خودمان دچار اشتباه میشویم. وقتى به فکر استغفار مىافتیم، گناهان، خطاها، خیرهسرىها، پیروى از هواى نفس که کردیم، تجاوز از حدود که انجام دادیم، ظلمى که به نفس خودمان کردیم، ظلمى که به دیگران کردیم، جلوى چشم ما زنده میشود و به یادمان مىآید که چه کردهایم؛ آن وقت دچار غرور، دچار نخوت، دچار غفلت نسبت به خود نمیشویم. اولین فایدهى استغفار این است. بعد هم خداى متعال وعده فرموده است که آن کسى که استغفار کند، یعنى به عنوان یک دعاى حقیقى از خداى متعال حقیقتاً آمرزش بطلبد و از گناه پشیمان باشد، «لوجد اللَّه توّاباً رحیما»؛ خداى متعال توبهپذیر است. این استغفار، بازگشت به سوى پروردگار است؛ پشت کردن به خطاها و گناهان است و خداوند میپذیرد؛ اگر استغفار، استغفار حقیقى باشد.
توجه کنید که همینطور آدم به زبان بگوید: استغفراللَّه، استغفراللَّه، استغفراللَّه، اما حواسش این طرف و آن طرف باشد، این فایدهاى ندارد؛ این استغفار نیست. استغفار یک دعاست، یک خواستن است؛ باید انسان حقیقتاً از خدا بخواهد و مغفرت الهى و گذشت پروردگار را بطلبد: من این گناه را کردهام؛ پروردگارا! به من رحم کن، از این گناه من بگذر. اینطور استغفار کردنى نسبت به هر یک از گناهان، مسلماً غفران الهى را پشت سر خواهد داشت؛ خداى متعال این باب را باز فرموده است.
البته در دین مقدس اسلام، اقرار به گناه پیش دیگران ممنوع است. اینکه در بعضى از ادیان هست که بروند توى عبادتگاهها، پیش روحانى، کشیش، بنشینند، اعتراف به گناه کنند، این در اسلام نیست و چنین چیزى ممنوع است. پردهدرىِ نسبت به خود و افشاى اسرار درونى خود و گناهان خود پیش دیگران، ممنوع است؛ هیچ فایدهاى هم ندارد. اینکه حالا در آن ادیان خیالى و پندارى و تحریف شده اینطور ذکر میشود که کشیش گناه را میبخشد، نه؛ در اسلام بخشندهى گناه، فقط خداست. حتّى پیغمبر هم نمیتواند گناه را ببخشد. در آیهى شریفه میفرماید: «ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفراللَّه و استغفر لهم الرّسول لوجد اللَّه توّابا رحیما»؛ وقتى گناهى انجام دادند، ظلم به نفس کردند، اگر بیایند پیش تو که پیغمبر هستى، از خداى متعال طلب مغفرت و طلب بخشش کنند و تو هم براى آنها طلب بخشش کنى، خداوند توبهى آنها را میپذیرد. یعنى پیغمبر براى آنها طلب بخشش میکند؛ خود پیغمبر نمیتواند گناه را ببخشد؛ گناه را فقط خداى متعال باید ببخشد. این استغفار است، که این استغفار حقیقتاً جایگاه مهمى دارد. از استغفار در این ماه غفلت نشود؛ بخصوص در سحرها، در شبها. دعاهائى که در ماه رمضان هست، اینها را با توجه به معانىاش بخوانید.
بحمداللَّه جامعهى ما یک جامعهى معنوى است. دعا و توجه و توسل و ابتهال الىاللَّه در بین مردم ما رایج است و مردم دوست میدارند؛ جوانهاى ما دلهاى پاک و نورانىشان به ذکر خدا متمایل است؛ اینها همه فرصت است. ماه رمضان هم که یک فرصت الهى است، در اختیار ما قرار داده شده؛ استفاده کنید از این ماه مبارک، از این فرصت بسیار بزرگ؛ دلها را به خدا نزدیک کنید، آشنا کنید؛ با استغفار، دلها و جانها را پاکیزه کنید؛ خواستههایتان را با خداى متعال مطرح کنید. ارتباط معنوى ملت ما با خداى متعال کارهاى بزرگى انجام داده است، و ماه رمضان فرصت فوقالعادهاى است براى این کار؛ از این فرصت استفاده شود.
انشاءاللَّه خداوند متعال به همهى ما کمک کند تا بتوانیم در این ماه رمضان جنبهى فرشتهگون وجود خود را بر جنبهى حیوانى خود غلبه دهیم. ما یک جنبهى ملکى و فرشتهاى داریم، یک جنبهى مادى و حیوانى داریم. هوىهاى نفسانى، جنبهى مادى را بر آن جنبهى ملکى و فرشتهاى غلبه میدهد. انشاءاللَّه در این ماه رمضان بتوانیم آن روحانیت را، آن نورانیت را بر جنبهى مادى غلبه بدهیم و این را به عنوان ذخیرهاى نگه داریم و از ماه رمضان به عنوان تمرینى که در طول سال این تمرین به کار ما خواهد آمد، انشاءاللَّه استفاده کنیم.
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِالْقَدْرِ(۱) وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲) لَیْلَةُ الْقَدْرِخَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ(۳)
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَابِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ(۴) سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
بیگمان این قرآن را در شب قدر نازل کردیم. پس تو چه میدانی که شب قدر چیست. شب قدر بهتر است از هزار ماه است.فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگار شان برای تقدیر هر کار نازل میشوند.شبی مملو از کرامت و برکت تا طلوع صبح.
با سلام و عرض ادب خدمت شما خوبان ، فرا رسیدن ماه رمضان را به شما تبریک عرض کرده و ماه بسیار پر فیضی را برای شما خوبان ارجمند آرزومندیم . وظیفه ی خودمان دانستیم که هم عرض ادب و تبریکی داشته باشیم و همچنین از شما التماس دعا داشته باشیم. در لحظات سحری و افطار ما را از یاد نبرید. التماس دعا .
درباره ماه رمضان
رمضان اسمی از اسماء الهی می باشد و نبایست به تنهائی ذکر گردد مثلا بگوئیم ، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنی ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام ) گوش فرا می دهیم.
رمضان از اسماء الله است
هشام بن سالم نقل روایت مىنماید و مىگوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیىء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)
امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمىرود و نمىآید که شىء زائل و نابود شدنى مىرود و مىآید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مىباشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایتشده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان» (2) شما به راستى نمىدانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).
واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن
رمضان از مصدر «رمض» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژهاى براستى از دقت نظر و لطافتخاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مىباشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مىگدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنهتر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمىکند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مىدارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مىگیرد و مىگوید: آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید . اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.
ѕσкσтє7 |